Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «اکوفارس»
2024-05-04@10:19:44 GMT

چه کسی گوش‌های الاغ را برید؟ + تصاویر

تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۷۶۸۵۵

چه کسی گوش‌های الاغ را برید؟ + تصاویر

به گزارش باشگاه خبرنگاران، همین چند روز پیش بود خبر مرگ مرال زخمی در سوادکوه، پیشتر از این سنگ باران توله خرس باز هم در سوادکوه و تقریبا هر روز خبر کشتار مرال و گوزن و شوکا و قرقاول و... حالا بریدن گوش‌های یک راس الاغ در نقطه ای از مازندران، اینجا دقیقاً چه خبر است؟   برخی‌ها را چه شده که هر بار به شیوه‌ای، آفریده‌های خدا را اینگونه دارند قلع و قمع می‌کنند، عده‌ای با سنگ می‌افتند به جان توله خرسی تنها و خونین و مالین رهایش می‌کنند تا بمیرد و برخی ها به سبب هزار عُقده و اَدا و پُز، نفس حیات وحش را با وینچستر می‌گیرند و حالا هم در آخرین شعبده بازی ، یکی پیدا شده است با داس گوش‌های الاغ بی زبان را می‌برد و می‌خندد، انگار تبِ بی درمانی افتاده است به جان برخی‌ها.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  لهجه‌ها دروغ نمی‌گویند دیشب در تردید بین دیدن و ندیدن یک کلیپ با تیتر "حیوان آزاری در مازندران/ حاوی تصاویر ناراحت کننده" دل را به دریا زدم و فیلم را دیدم، اما آشوب به دلم افتاد، دور و برمان چقدر عوض شده است؟ فخر فروشی در حیوان آزاری برای پرکردن خلا‌هایی نامعلوم شخصیتی.
لهجه حیوان آزار آشنا است باید جایی باشد در شرق مازندران و قساوت نهفته در کلیپ نشان می‌دهد این فرد شاید پیشتر گذرش به نهاد‌های انتظامی منطقه خورده باشد کلیپ را برای دوستی در بهشهر می‌فرستم، او را می‌شناسد فقط به اسم و محل زندگی.
نام: احمد
نام خانوادگی: ج
ساکن رستمکلا و سابقه شرارت دارد  
شال و کلاه می‌کنم سمت رستمکلا، از ساری تا رستمکلا ۳۰ کیلومتر باید طی کنم، از نکا که رد می‌شوم حاشیه جاده توجه ام را جلب می‌کند نمی‌دانم اسمش کوه خواری است یا تجاوز به منابع طبیعی یا هر چیزی، فقط کوه‌های منطقه را بدجوری دارند می‌تراشند، شاید قصدشان برداشتن باری از روی دوش‌های خسته کوه‌ها است ، شاید می‌خواهند روز و شب‌های تنهایی کوه را کم کنند! ، شاید قصد خیری دارند که اینگونه عیان و بی تعارف به تراشیدن کوه و جنگل مشغول هستند؟ نمی‌دانم، اما مقصدم همچنان رستمکلا است.   دانه‌های دلشان پیدا است رستمکلا شهری است بین نکا و بهشهر با حدود ۱۳ تا ۱۴ هزار نفر جمعیت، علت نامگذاری شهر مشخص نیست، اما بومی‌ها می‌گویند اینجا محل نبرد رستم با دیو سپید بود و به افتخار رهایی انسان از همه آن‌هایی که نام دیو و شیطان را داشتند نام این مکان را رستمکلا انتخاب کردند.
چه تضاد زیبایی اینجا محل رهایی انسان از شر و بدی های موجودات انسان نما است موجوداتی که برخی‌ها می‌گویند در افسانه‌ها بودند و برخی‌ها می‌گویند در واقعیت هم آنها را می توان یافت.
به محض ورود به شهر چیزی که بیشتر میبینی و میشنوی موتور‌سیکلت ها و صدای کرکننده آن‌هاست شاید در هر خانه یک دستگاه موتور سیکلت باشد برای سرکشی به باغ‌های انارشان.
یکی را پیدا می‌کنم و نشان خانه یکی از دوستانم را می‌پرسم نشانی می‌دهد و کمی که خودمانی می‌شویم کلیپ آن مرد حیوان آزار را نشانش می‌دهم، تاسف می‌خورد لبهایش را می‌گزد و چیز‌هایی زیر لب می‌گوید و من فقط این‌ها را می‌شنوم " خدا ازت نگذره" " وای این چه کار ... بود" " آبروی ما را بردی" و آدرس می‌دهد همین میدان را برو بالا انتهای ... دو راهی سمت چپ، به اسم احمد – ج  
کوچه محل زندگی این حیوان آزار چه نام زیبایی دارد جایی که آب سفید و روشن سرچشمه می‌گیرد ، تا سر کوچه می‌روم، اما بی گدار نباید به آب زد، با دوستم تماس می‌گیرم نشانی باغ خودش را می‌دهد، فصل فصل برداشت انار است و باید رفت تا انتهای شهر، جایی که باغ‌های انار، دانه‌های دلشان پیدا است.‌
می‌نشینیم به گپ و گفت، فرصت کم است اصل ماجرا را می‌گویم، کلیپ را می‌بیند و چهره اش از ناراحتی و عصبانیت در هم می‌شود و می‌گوید این فرد سابقه شرارت دارد و مردم از او دل خوشی ندارند ، همین پارسال گله گوسفندانِ یک چوپان بینوایِ نکایی را ربود و چوپان را نیز راهی بیمارستان کرد. می‌پرسم پس چرا آزاد است؟ سری تکان می دهد و می‌گوید نمی‌دانم .!!! این آدم باید تحت کنترل باشد، نمی‌شود همین طور آزادانه در شهر راه برود و گوش ببرد و شرارت کند. هم عقیده هستیم از همان جا با سرهنگ شجاعی فرمانده انتظامی بهشهر تماس می‌گیرم می‌گوید دستور دستگیری این فرد را به پلیس آگاهی داده ، اما فرد شرور متواری است و به محض دستگیری اطلاع رسانی می‌شود.   محیط زیست هم شاکی است کلیپ حیوان آزاری به سرعت در فضای مجازی در حال انتشار است یکی از دستور بازداشت حیوان آزار از سوی دادستان می‌گوید یکی از شکایت محیط زیست استان از این فرد.
با ابراهیمی مدیر کل محیط زیست مازندران تماس میگیرم می‌گوید اگر چه الاغ جزو حیوانات وحشی نیست و وظیفه ذاتی محیط زیست حفاظت از گونه‌های حیات وحش است، اما دیشب با دادستان استان تلفنی صحبت کردم و خواستم از طریق مراجع قضایی و قانونی با این حیوان آزار برخورد شود.‌
می‌گوید محیط زیست پیگیر این حیوان آزاری است و شما رسانه‌ها هم باید پای کار بیایید و به عنوان یک خواسته عمومی به مساله حیوان آزاری ورود کنید.  ما حیوان آزار نیستیم بی تاب پیدا کردن نشانه دیگری از این حیوان آزار، همراه دوستم از باغ انارش به شهر بر میگردیم از همانجا به رئیس پاسگاه رستمکلا چند بار زنگ میزند گوشی را نمی‌گیرد به کوچه محل زندگی حیوان آزار می‌رسیم، ظهر است و مردم در خواب قیلوله، فقط گاه گاهی صدای کر کننده موتور سیکلت سکوت کوچه را می‌شکند.  
به یکی دو نفر از اهالی محل فیلم را نشان می‌دهد و سراغ احمد را می‌گیرد کسی امروز او را ندیده است، اما همه می‌گویند لطفا عمل ناشایست یک شرور را به پای همه ننویسید اینجا کسی حیوان آزار نیست و چند اسم می‌گویند که ساکن این شهر هستند و همه انسان‌هایی شایسته احترام حتی در جهان.‌
می‌گویند بنویس فردی که سابقه شرارت دارد و تقریبا هر چند وقت گذرش به نهاد‌های انتظامی می‌خورد باید چنان تحت فشار و نظارت باشد که فرصت نکند نام یک شهر را به تاراج ببرد‌.
می‌گویند بنویس اینجا صد‌ها سگ ولگرد آسایش مردم را هر روز به هم می‌زنند، اما نه مسئولی می‌آید تکلیفشان را مشخص کند نه کسی از اهالی شهر آزاری به سگ‌ها می‌رساند.
قول می‌دهم که این ها را بنویسم و موضوع کوه خواری و  سگ‌های ولگرد را هم پیگیری کنم. راهی مسیر برگشت می‌شوم با سوغاتی از یک روز تعطیل، ازیک دوست، یک دانه انار که مرا یاد سهراب می‌اندازد...
من اناری را می‌کنم دانه به دل می‌گویم
خوب بود این مردم، دانه‌های دلشان پیدا بود           

منبع: اکوفارس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۷۶۸۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

محاکمه مرد رمال به اتهام تعرض به ۵ زن

 آذر سال ۱۴۰۲ زن جوانی به نام نسرین با مراجعه به پلیس آگاهی از مردی رمال شکایت کرد و اظهار داشت وی او را مورد آزار و اذیت و تعرض قرار داده است.

این زن در تشریح ماجرا به مأموران گفت: از ۴ سال قبل به یک بیماری مبتلا شدم و به پزشکان متعددی مراجعه کردم، اما نه تنها بیماری‌ام درمان نشد بلکه قدرت عضلاتم را هم از دست دادم. به صورت عادی نمی‌توانستم راه بروم تا اینکه چند ماه قبل به واسطه یکی از دوستانم با مرد رمالی به نام سعید آشنا شدم. او ادعا می‌کرد که ظرف چند جلسه و با یک نسخه جادویی می‌تواند بیماری‌ام را درمان کند. اظهارات این مرد دوباره من را امیدوار کرد و به خانه سعید در جنوب تهران رفتم. پس از چند جلسه او گفت برای درمان کامل باید به من انرژی بدهد و با حرف هایش فریبم داد و در نهایت هم من را مورد آزار و اذیت قرار داد. حالا هم من از او شکایت دارم.

در حالی که مأموران در حال تحقیق از متهم بودند دومین شکایت مشابه به پلیس اعلام شد.

دومین شاکی دختر جوانی به نام شیرین بود که اظهاراتش با شاکی اول شباهت زیادی داشت.

در ادامه ۳ زن جوان دیگر هم با شکایت‌های مشابه به پلیس مراجعه کردند و تعداد شاکی‌های پرونده مرد رمال به ۵ نفر رسید.

به این ترتیب مأموران سعید را ردیابی کردند و بازداشت شد. وی پس از انتقال به پلیس آگاهی و در جریان بازجویی‌ها منکر اتهام وارده شد. پس از آن مأموران او را در مقابل شاکی‌ها قرار دادند که هر ۵ زن او را شناسایی کردند.

با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه پنج شاکی پرونده برای مرد رمال درخواست اشد مجازات کردند.

پس از آن نسرین به جایگاه رفت و به قضات گفت: متهم به بهانه درمان بیماری به من تعرض کرد. حالا علاوه بر بیماری جسمی به مشکلات روانی هم مبتلا شده‌ام و زندگی‌ام نابود شد. من به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستم.

شیرین دومین شاکی پرونده نیز به قضات گفت: من به خاطر اینکه دوست داشتم زودتر ازدواج کنم و همیشه به دنبال آن بودم که یک مرد خوب همسرم بشود از طریق یکی از دوستانم با سعید آشنا شدم.

وقتی به خانه‌اش رفتم او گفت که می‌تواند با دادن یک نسخه جادویی کاری کند که خیلی زود مرد ایده‌آلم به خواستگاری‌ام بیاید و بختم باز شود، اما این مرد شیاد من را مورد آزار و اذیت قرار داد.

سومین شاکی هم گفت: چند سالی بود که مشکلات اقتصادی، من و خانواده‌ام را آزار می‌داد و فکر کردم می‌توانم با گرفتن یک نسخه از متهم قفل مشکلات مان را باز کنم، اما سعید با ترفندی فریبکارانه به من تعرض کرد.

دو شاکی دیگر هم که با همین ترفند فریب مرد رمال را خورده بودند جزئیات شکایت شان را مطرح کردند.

پس از اظهارات شاکی‌ها، متهم ۵۰ ساله به جایگاه رفت و گفت: من منکر ارتباط با شاکی‌ها نیستم و با هر ۵ نفر ارتباط داشتم، اما من آنها را به زور به خانه‌ام نیاوردم و خودشان از من نسخه جادویی می‌خواستند و هر ۵ زنی که حالا از من شاکی هستند خودشان از من خواستند و پیشنهاد دادند که با آنها ارتباط داشته باشم. من به هیچ‌کدام از شاکی‌ها تجاوز نکرده‌ام و اتهامم را قبول ندارم.

متهم در ادامه افزود: البته من دو همسر دارم که یکی از آنها بیمار است و دیگری هم در افغانستان زندگی می‌کند. اگر هم می‌بینید که پیشنهاد شاکی‌ها را رد نکردم به خاطر دوری از همسرانم بود وگرنه با آنها ارتباط برقرار نمی‌کردم.

با اظهارات متهم قضات ادامه جلسه رسیدگی به پرونده را به تحقیقات بیشتر درباره ادعای متهم موکول کردند.

روزنامه ایران

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

دیگر خبرها

  • روضه| آزار و اذیت‌هایی که بر امام صادق(ع) روا داشتند+صوت
  • واکنش امید نورافکن به عکس جنجالی؛ به این حیوان علاقه دارم!
  • محاکمه مرد رمال به اتهام تعرض به ۵ زن
  • دام سیاه مرد رمال برای ۵ زن